درباره من

تهران, Iran
نمی دونم چرا ولی می نویسم. //// نمی دونم برا کی ولی دلم می خواد بخونه و نظرشو بگه //// نمی دو نم تا کی ولی کاش بشه تا آخر عمر //// نمی دونم کجا ولی .... ما دوباره سبز می شویم

امارات سه جزیره کوچک ایران را گرفت

اولین جزیره دقیه هفتاد و توسط محمد غلامی و آرش افشین به اماراتی ها اهدا شد.
جزیره دوم چند دقیقه بعد و توسط محمد نوری تقدیم شد
وبلاخره جزیره سوم را خود اماراتی ها به زور گرفتند تا برای چند سال جای این جزایر همچین درد کند.

چرایی افول جنبش سبز


در حالی که در فضای وب ، بسیاری از سیاست نویسان ، به علت کثرت سبزها ، جنبش سبز را نقد نمی کنند ، شاید اکنون که سید محمد خاتمی ، از حضور در انتخابات آینده سخن رانده است ، بد نباشد جنبش سبز ، از درون نیز به آسیب شناسی خویش بپردازد. من به شخصه ، به عنوان یکی از حامیان کوچک این جنبش ، دو نکته در تبیین دلایل افول استقبال مردم از این جنبش می نویسم. بی شک ، این فقط به قسمتی از چراها پاسخ خواهد گفت و نظریه پردازان و صاحب نظران بزرگتر از منی ، نظرات کاملتری را ارائه خواهند نمود.
به نظر من ، جنبش سبز هم با سنت مشکل داشت و هم با مدرنیته. یعنی در حالیکه سردمداران آن داعیه پیوند سنت و مدرنیته داشتند ، اما از هر دو سو ضرباتی خوردند که برایشان تحمل ناپذیر می نمود.
اولین مساله، خود میرحسین موسوی بود. کسی که با عنوان " نخست وزیر امام" وارد صحنه انتخابات شد و نظریه پردازان گمان می کردند این فرد می تواند رای جامعه سنتی – روستایی را از آن خود کند. در حالی که بهترین تحلیل در مورد این قشر از مردم نزد اسفندیار رحیم مشایی بود که گفته بود:"تنها چهار میلیون از آرای احمدی نژاد متعلق به اصولگرایان بود و بیست میلیون رای دیگر؟! منتقدان نظام و مخالفان هاشمی بودند.
این گفته ، به درستی وضعیت پایگاه های اصولگرایان را در شهر ها و روستاهای کوچک نمایان می کند. مردم روستاهای کوچک به توکلی در انتخابات 84تنها چهار میلیون رای دادند و این کف رای آنان بود. میرحسین اما شعارهایش را به گونه ای تنظیم کرد که انگار آن افراد مخاطبانش هستند. در و دیوار ستاد موسوی ، مملو از عکس امام بود. در فیلم تبلیغاتی اش مراجع تقلید حضور داشتند و ناگهان با حرفهای احمدی نژاد در مناظره ، میرحسین مجبور شد از نظام دفاع کند. بیست و چهارسال عقب افتادگی نظام به گردن میرحسین افتاد و احمدی نژاد نماد تغییر شد. این تدبیر ، در تمام ایران که جریان شناسی ضعیفی دارند ، کارگر افتاد. پس از حوادث انتخابات هم ، میرحسین متوجه این مساله نشد. سیزده آبان ، و ماجرای پاره کردن عکس امام ، باعث شد میرحسین باز هم در مقام دفاع از امام قرار گیرد در حالی که جناح رقیب ، اصلا نتوانست مردم را برای اعتراض به این امر ، اقناع کند و تنها پیراهن عثمان ساخته شده از روز عاشورا و امام حسین بود که حیله عمروعاصیان را کارگر ساخت.
وگرنه من خودم در بسیاری مراسمات حکومتی ، مثل بیست و دو بهمن حاضر بوده ام و دیده ام چقدر عکس امام و رهبری و امثالهم ، زیر دست و پا افتاده می شود . فقط کافی است بعد از راهپیمایی ها ، سری به مسیر آن بزنید.
اما از دیدگاه مدرن هم جنبش سبز با مشکل رو به روست. به عنوان یک مثال ملموس ، اگر قرار باشد دموکراسی واقعی در ایران برقرار شود ، ترکیب شهرهایی همچون زاهدان و سنندج و تبریز ، که درصد بالایی از مردم خواستار جدایی از حکومت ایران هستند چه می شود؟هر چند تجربه اتحادیه اروپایی نشان داده پیشرفت امروز جهان در وحدت و وسعت بیشتر است ، اما فراموش نکنیم که ایران کشوری جهان سومی است و ظلمی که در این سالهای اخیر به اقیلت ها شده و گهگاه در انفجاری و تروری نمود می یابد، با کمی آزادی ممکن است به تمامیت ارضی ایران ضربه بزند. مبهم بودن پاسخ جنبش سبز به این سوال ، هم باعث دلسردی اقلیت های ترک و کرد و بلوچ از جنبش سبز شده و هم ملی گرایان را نگران ساخته است.
به نظر من ، جنبش اصلاحی ایران دیر یا زود ، با انتخابات یا چیزی شبیه آن ، به عرصه قدرت بازخواهد گشت. اسم آن جنبش هر چه که باشد ، بی شک در کادر رهبری اش  هم اقلیتها حضوری پر رنگ خواهند داشت ، و هم خود را میراث دار جمهوری اسلامی نخواهد دانست.