سریال 24 ، هر چند در سه فصل ابتدایی محشر بود ، در فصل چهارم نتوانست زیبایی های خود را حفظ کند. هرچند آنقدر جذاب بود که مرا تا آخرین لحظه مقابل مانیتور ؛ نگه دارد. اما ضعفها:
1- در فصل های مختلف ، داستان در چند جای مختلف پیش می رفت . مثلا د ر فصل یک همزمان تروریست ها، دفتر رییس جمهور ، دفتر ctu ، همسر جک و دختر جک ، و بلاخره خود جک به نمایش در می آمدند. یعنی شش جای مختلف که در هر قسمت 40 دقیقه ای به هر کدام کمتر از هفت دقیقه می رسید و داستان ، به این شکل به خوبی پیش می رفت. در این فصل اما همسر جک به CTU آمده ،برای رییس جمهور اتفاقی جز انچه در داستان است نمی بینیم ، و در تمام داستان جک و CTU با هم همکاری می کنند. البته داستانهای فرعی وجود دارد ولی اکثرا در دو قسمت بیان و حل می شوند.
2- جک تقریبا یک اسپایدر من ضد ضربه شده است، این مساله از 2 جهت غیر قابل باور است، یکی همین قدرت فراوان او و دومی اینکه یک افسر پلیس در آمریکا ، حد اقل در ده ماموریت علیه جنایتکاران ، به تنهایی با خیل فراوان آنها رو به رو می شود
3- پیدا شدن سرنخها بیشتر شانسی است تا واقعی. مثل اینکه دختری که یک شب پسر وزیر دفاع به خانه آورده می شود کلید اصلی حل ماجرا و یا دوست دختر یک تروریست با CTU همکاری می کند و ... . می شد سرنخهای قشنگتری در داستان قرار داد مثل شناسایی عکس تروریستها توسط مردم عادی
3- بازیگران قدیمی تقریبا هیچکدام نیستند. البته ظاظرا سازندگان به این مساله پی برده اند و یکی یکی آنها را وارد داستان می کنند. اگر برعکس بود ، یعنی قدیمی ها بودند و جدیدی ها یکی یکی وارد داستان می شدند ، شخصیت پردازی بهتر می شد
4- شخصیت ضد قهرمان ، مثل شخصیت cola در کاراگاه گجت است. همیشه شکست می خورد و آخرین لحظه فرار می کند. اما نقشه هایش پیش می رود. اگر کمی از گذشته او و برخی غلبه هایش بر قهرمان داستان می دیدیم، به جای آنکه همیشه از یک سوراخ فرار کند ، شاید داستان جذابتر می شد
5- با این حال باز هم 24 را به همه توصیه می کنم
۱ نظر:
اینا گاف نبود ها !
ارسال یک نظر