درباره من

تهران, Iran
نمی دونم چرا ولی می نویسم. //// نمی دونم برا کی ولی دلم می خواد بخونه و نظرشو بگه //// نمی دو نم تا کی ولی کاش بشه تا آخر عمر //// نمی دونم کجا ولی .... ما دوباره سبز می شویم

حزب جلال!

هر سال ، شهریور که میرسد ، بسیاری مطبوعاتی ها به سراغ یکی از محبوبترین چهره های سپهر ادبیات ایران می روند: جلال ال احمد. چهره ای که در میان سیاسیون نیز طرفدارانی دارد. جلال که پسرعموی طالقانی بوده ، از مشاهیر شهر طالقان است. اما چند سالی است که به دلیل تمجید امام خمینی از "غربزدگی " اعطای لقب "جلال آل قلم" از سوی رهبر ایران ، انتشار سنگی بر گوری پس از 30 سال و برگزاری جایزه ادبی جلال، نیروهای اصولگرا قصد دارند جلال را همفکر خود و تدواوم دهنده راه هایدگر معرفی کنند.
این مساله گرچه حقیقت ندارد و عقایدی که جلال داشت هرگز در ظرف این گروه ها نمی گنجد ، اما مصادره یک نویسنده که مرده و جز سنگی بر گوری ، چیزی برای دفاع ندارد ، حرکتی ناجوانمردانه است.
من ، هنوز هم که گاهی بعضی کتابهای جلال را تورق می کنم ، از اینکه پارسی می دانم ، خرسند می شوم

هیچ نظری موجود نیست: